مدیریت شبکه های کامپیوتری عبارت است از مجموعه ای از سختافزارهای ارتباطی و نرمافزارهای رابط کاربری و ملحقات آن که به صورت سامانهای یکپارچه برای کنترل ابزارها و تجهیزات شبکه و نظارت بر عملکرد آنها مورد استفاده قرار میگیرد. در شبکه های کامپیوتری که از تجهیزات سخت افزاری زیادی استفاده می شود، اعم از روترها، سوئیچ ها و سرورها و… به منظور مدیریت همه ی این ابزارها در شبکه باید اقداماتی صورت پذیرد تا از کارکرد بهینه آن ها آگاه شد.
شبكه گسترده بدون سيستم مديريت شبكه، شبكهاي خواهد بود غيركار آمد همراه باقابليت اطمينان پايين كه موجب نارضايتي كاربران خواهد شد و پس از مدتي اين شبكه قطعاً متوقف ميگردد. بنابراين مبحث مديريت شبكههاي كامپيوتري يكي از مهمترين و كليديترين موضوعات در هر شبكه گسترده ميباشد.
مديريت شبكه عبارتست از كنترل كردن و مانيتور كردن منابع شبكه بصورت passiveو active به منظور رفع عيب و نقص، كشف مشكلات ، بهبود كارايي كه باعث ميگردد سرويسهاي شبكه بصورت كارا و بدون وقفه با حداکثر کارایی و سودمندی شبکه به كاربران ارائه گردد.
مواردي در بحث مديريت شبكه مورد توجه قرار ميگيرد و بر روي آن تأكيد ميگردد، دلايل مختلفی دارد، که به ذکر آن در زیر پرداخته می شود:
1- کاهش هزینه: كاربران اغلب بهترين شبكه ممكن را با پايينترين قيمت ممكن ميخواهند و ممكن است طراحي و پياده سازي يك شبكه مديريت پذير در مرحله اول هزينه بالاتري نسبت به يك شبكه غير قابل مديريت داشته باشد ولي درمدت زمان كوتاهي اين هزينه صرف شده كارايي خود را نشان ميدهد و اثبات كننده اين مطلب خواهد بود كه در صورت عدم اين مديريت هزينههايي كه در فاز عملياتي شبكه متوجه سازمان خواهد شد بسيار بيشتر از هزينه اوليه بابت بوجود آوردن سيستم مديريت شبكه مي باشد.
2- سرويس دهي بهتر به كاربران شبكه: يكي ديگر از دلايل نياز به يك سيستم مديريت شبكه فراهم کردن سرويس دهي بهتر شبكه به كاربران ميباشد. بطور مثال فرض كنيد دريك شبكه بزرگ كه غير قابل مديريت ميباشد اشكالي رخ دهد كه باعث قطع سرويس دهي شبكه به گروهي از كاربران گردد. از آنجا كه شبكه مذكور فاقد سيستم مديريت ميباشد دراغلب موارد پيدا كردن اشكال و رفع آن زمان قابل ملاحظهاي را شامل ميشود. بنابراين سرويس دهي به گروهي از كاربران دراين مدت زمان مختل ميگردد در صورتيكه با وجوديك سيستم مديريت شبكه به محض وقوع يك عيب و نقص درشبكه سيستم بلافاصله آن را تشخيص داده و با اتخاذ راه حل هاي سعي ميكند تا گروهي از كاربران را كه سرويس دهي به آنها مختل شده است را از طريق ديگري سرويس دهد و يا اگر امكان اين عمل نباشد با توجه به اين كه عيب بلافاصله مشخص ميشود ميتوان درفاصله زماني بسيار كوتاهتري عيب و نقص را رفع نمود.
3- خطا یابی: خطاها و نقص ها درشبكه ها باعث ميگردند كه شبكه نتواند بر اساس مسير و روشي كه معين شده است رفتار كند ودر حقيقت باعث ميشوند كه شبكه نتواند سرويسهاي مورد نظر را ارائه كند. خطاها ممكن است به واسطه كهنه شدن و يا خرابي درقطعات سخت افزاري و يا به واسطه خطاهاي انساني رخ دهند از آنجايي كه جلوگيري از همه خطاها امكان پذير نيست بنابراين عمليات يك شبكه ميبايست در فاز اجرائي توسعه مديريت شبكه كنترل شود اين كنترل شامل پيشگوئي – خطاهايي كه مستعدد رخ دادن هستند می شود.
- كشف خطاهاي موجود
- كاهش اثرات خطاها و برطرف كردن آنها
4- افزايش قابليت اطمينان شبكه: يكي از مهمترين دلايل نياز به يك سيستم مديريت شبكه افزايش زمان up- time شبكه ميباشد بدين معني كه در صورت وجود يك سيستم مديريت شبكه بروز خرابي و مشكل در شبكه بلافاصله مشخص ميگردد و در حقيقت نه تنها مكان خرابي بلكه نوع خرابي نيز معين ميگردد بنابراين رفع عيب براي مهندسين شبكه دراين حالت بسيار ساده خواهد بود و زمان بسيار كوتاهي نيز براي رفع عيب صرف خواهد شد نتيجه اين عمل آن است كه زمان up- time شبكه بهبود چشمگيري مييابد و مدت زماني كه كل شبكه يا بخشي از آن down بوده است بسيار كمتر از زماني خواهد بود كه سيستمي براي مديريت شبكه وجود ندارد.